چرا برخی سازمانها در توجه به توسعه سرآمدی شخصی و مهارتهای نرم کارکنانشان کوتاهی می کنند؟

🎯 چرا برخی سازمانها در توجه به توسعه سرآمدی شخصی و مهارتهای نرم کارکنانشان کوتاهی می کنند؟
در بخش های قبلی گفتیم که افراد با سرآمدی شخصی بالا، اهدافی عمیق دارند، واقعیتها را میپذیرند، با تغییرات سازگارند و همواره در مسیر یادگیری و رشدند. آنها مسئولیتپذیر، خلاق، متعهد به ارزشهای بلندمدت و توانمند در تحمل سختیها هستند.
علی رغم اینکه اهمیت موضوع توانایی ها و سرآمدی شخصی کارکنان در پویایی و توفیق سازمانها بدیهی به نظر میرسد، ولی اغلب سازمانها توجه کافی به آن ندارند. از آنجایی که این تواناییهای فردی جزو مهارتهای نرم می باشند، قابل اندازهگیری و شمارش محسوب نمیشوند. توجه صرف به موضوعات کاملا سنجش پذیر و نگاه کوتاه مدت، موجب غفلت از توسعه و ارتقا قابلیتهای فردی شده است.
📗 بندهایی از کتاب پنجمین فرمان:
اگر افق دید و امیال و اهداف کارکنان مشترک نباشد و مدل ذهنی همانندی در مورد واقعیتهای محیطی و اوضاع سازمانی که در آن مشغول هستند موجود نباشد، تقویت مهارتهای فردی تنها سبب افزایش تنش سازمانی میگردد و مدیریت را نیز به سمت افزایش فشار به کارکنان برای ایجاد وحدت جهت و یکدلی در سازمان سوق میدهد. دقیقاً به همین دلایل است که باید قوانین و مقررات مرتبط با مهارتها و تواناییهای فردی را در کنار مابقی قوانین و دیسیپلینهای سازمانی در نظر گرفت و همگی را با هم رعایت کرد.
تعهد و پایبندی به توسعه تواناییهای فردی در یک سازمان بدون فراهم آوردن زمینههای مناسب برای آن، یعنی ایجاد افق مشترک و مدل ذهنی هماهنگ در کارکنان از طرف رهبران سازمان، کاری بیهوده است و توقع موفقیت در این راه بدون رعایت پیش نیازها بسیار ساده لوحانه است.
#یادداشتهایی_از_کتاب_پنجمین_فرمان
#پیترسنگه
#تفکرسیستمی
اين وبلاگ بمنظور ارائه موضوعات و بحثهاي تخصصي در زمينه نگرش و تفكر سيستمي و تجزيه و تحليل سيستمها و روشها، و معرفی دوره های آموزشی اینجانب در حوزه مذكور تهيه شده است