تفكر سیستمی به زبان ساده (5) - سیستمهای باز و بسته
تفكر سيستمي به زبان ساده
(بخش پنجم)
حسین رضازاده
سیستمهاي باز و بسته
در فرصتهای قبل با مفهوم کلی سیستم آشنا شدیم. حال می خواهیم به برخی از طبقه بندی های انواع سیستم بپردازیم. در يك طبقه بندی کلی و معروف سیستم ها به دو گروه سیستم های باز و بسته تقسیم می شوند.
سيستم بسته، سيستم ساده اي است كه با محيط خود ارتباطي برقرار نمي كند. سيستم باز، سيستمي است كه با محيط خود مرتبط است. سيستم هاي بسته در برخورد با محيط، سازمان خود را از دست مي دهند يا جهت فعاليتشان تغيير مي كند. براي مثال چنانچه يك اتم را كه سيستمي بسته است بشكنيم و با محيطش ارتباط دهيم از صورت اوليه اش خارج شده و نظم سيستمي آن دچار اختلال مي شود. لازم به ذكر است كه به سختي مي توان سيستم كاملاً بسته را در ذهن متصور ساخت و سيستم بسته اصطلاحي نظري و مجرد است، زيرا سيستم ها در هر حال به نحوي با محيط خود مرتبط هستند.
سیستم هاي باز، سیستم هایی هستند که با محیط اطرافشان به تبادل ماده و انرژی می پردازند، یعنی با محیط و سایر سیستمها در ارتباط هستند. با این تعریف می توان گفت به غیر از اتم، کلیه سیستم هایی که ما می شناسیم به نوعی سیستم باز هستند. اما بازبودن و بسته بودن سیستم را می توان دو سر یک طیف دانست. یعنی بعضی از سیستم ها را می توان نسبتاً بسته و برخي را نسبتا باز به حساب آورد.
سیستمهای اجتماعی مثل خانواده ها، سازمانها و کشورها را هم میتوان از این زاویه مورد بررسی و ارزیابی قرار داد. یعنی می توان گفت فلان خانواده، سازمان و یا کشور سیستم بازتری دارد. اجازه بدهید با ذکر چند مثال ویژگی باز بودن سیستم های اجتماعی را توضیح دهیم. مثلاً خانواده "الف" را بعنوان خانواده ای که سیستم بازتری دارد در نظر می گیریم. در این خانواده هم در درون خانواده و هم در خارج از خانواده ارتباط گسترده ای بین اعضا و سایر افراد وجود دارد. اعضای خانواده آزادانه و بدون احساس تهدید و سوء تفاهم می توانند در مورد موضوعات مختلف صحبت نموده و عقاید شان را مطرح نمایند. جو مشارکت، همکاری و همبستگي و در نتیجه احساس تعلق و مالکیت خاصی در بین اعضای این خانواده وجود دارد. اعضاي خانواده، متغیرهای محیطی تاثیرگذار برخانواده را رصد نموده و مورد توجه قرار می دهند و در موارد لازم سعی در انطباق با این تغییرات محیطی داشته و در مواردي بر اين متغيرها تاثير مي گذارند. همچنین اعضا نسبت به یافته های علمی و مطالب آموزشی مرتبط و موثر برخودشان حساس بوده و دائماً به دنبال رشد شخصی، بهبود ارتباطات و بهبود سطح زندگی هستند. اخبار و رویدادهای اقتصادی و اجتماعی نیز برای اعضای این خانواده اهمیت داشته و به دنبال یافتن میزان تاثیر این رویدادها بر معیشت و عملکرد خود بوده و همچنین سعی می کنند روند این تغییرات را پیش بینی نموده و متناسب با شرایط آتی تصمیماتی را اتخاذ نمایند. بعبارت دیگر دانش، مهارت ها و امکانات این خانواده متناسب با شرایط روز بهبود می یابد.
در چنين شرايطي، آیا بدون وجود ارتباطات منظم با منابع خارجی ، و نیز بین اعضاء خانواده امکان یادگیری و رشد برای این خانواده وجود دارد؟
فراموش نکنیم که "ارتباطات و تعامل" موضوعی کلیدی و اساسی در نظریه سیستمی است. در واقع باید گفت با وجود ارتباطات مناسب است که شخصیت انسان شکل گرفته و از غنا و سلامت مناسب برخوردار می شود.
احتمالاً شما هم شنیده يا خوانده ايد که در مواردي، در بعضی از کشورها، افرادی را یافته اند که این افراد به دلایل مختلف در جنگل یا جاهای دور افتاده، تک و تنها یا در کنار بعضی از حیوانات و بدون ارتباط با انسانهای دیگر بزرگ شده اند. نکته جالب این که رفتار این افراد هیچگونه شباهتی به رفتار انسانی نداشته است.
اصولاً در ارتباط با انسانهای دیگر یا آثار و نوشته های آنهاست که ما یاد می گیریم و رفتارها، دانسته ها و مهارتهایمان غنی تر می شود. بر همین اساس می توان گفت خانواده ها و یا افرادی که خودشان را از ارتباط با دیگران محروم می کنند، رفتارها و آگاهی های محدودتری دارند. اما آیا هر ارتباطی با هر فردی یا خانواده ای مناسب است و باعث پویایی رفتار آدمی می گردد؟ ناگفته پیداست که پاسخ منفی است. چرا که کیفیت ارتباطات و منابع ارتباطی بسیار مهم بوده و می بایست ارتباطات مناسب با افراد یا منابع مناسب دیگر برقرار شود.
حال خانواده ای که سیستم بسته تری دارد را در نظر بگیریم. اعضای خانواده ارتباط محدودی با خودشان و با دنیای اطراف دارند. در این خانواده، اعضا براحتی نمي توانند در مورد موضوعات مورد نظرشان صحبت نموده و اظهار عقیده کنند، دسترسی محدودی به منابع خارجی دارند. تصوراتشان از دنیای خارج و از رويدادها و اتفاقات دنیای پیرامون با واقعیت های موجود تطابق نمی کند. اصولاً این محدودیت ارتباطات و تعامل باعث می شود برداشت ناقص تری از موضوعات داشته باشند و در نتیجه کیفیت تصمیمات شان پایین تر است، تصورات آنها از دنیای خارج و دیگران احتمالاً بر اساس نظرات پدر یا مادر خانواده شکل گرفته و آنها مجبور به پذیرفتن این نظرات بوده و حق انتقاد و یا متفاوت فکر کردن و عمل نمودن را ندارند.. بعلت محدودیت ارتباطات، اعضای خانواده نمی توانند موضوعات و مسائل مربوطه را از زوایای مختلف بررسی کنند. اصولا در اين گونه خانواده ها افراد تشويق و يا مجبور مي شوند مثل هم فكر كنند. حال اگر یکی از فرزندان خانواده بنا به دلايلي مثل دانشگاه و دوستان، ارتباطات و در نتیجه اطلاعات بیشتری بدست آورده، بخواهد موضوع جدیدی که باب میل اعضای دیگر خانواده نباشد را مطرح کند به سختی سرزنش می شود، حتی احتمال دارد او را به خاطر خیانت به خانواده و یا بی احترامی به ارزشهای خانواده به نوعي تنبیه کنند.
اكنون سئوالات دیگری مطرح می شود:
آيا یک خانواده، سازمان و یا کشور را باید به صورت باز اداره کرد یا بسته؟
آیا همزمان می شود از هر دو سیستم برای قسمتهای مختلف یک نهاد اجتماعی استفاده کرد؟ در اینصورت کدام بخشها باید حالت سیستم بسته را داشته باشد و کدام بخشها باید حالت سیستم باز را داشته باشد؟
در خصوص پاسخ سئوالات فوق می توانید به اندیشه و تبادل نظر با افراد ديگر بپردازید.
در فرصتهای آتی سعی خواهیم نمود به این سئوالات پاسخ دهیم. اما قبل از ادامه بحث لازم به ذکر است در اداره سیستم های اجتماعی و نیز در رفتار با انسانها، هیچ نسخه ثابت و جهانشمولی وجود ندارد. بعبارت دیگر همه چیز بستگی به شرایط و موقعیت خاص دارد. در مواجه با سیستمهای اجتماعی نمی توان گفت روشی که در یک جا نتیجه داده در سایر موارد به همان نتیجه منتهی خواهد شد. بلکه در انتخاب روش ها و راهکارها باید به شرایط محیطی و موقعیتی مورد نظر، توجه دقیق و جامعی داشته باشیم.
در خصوص طبقه بندی سیستم ها علاوه بر تقسیم سیستمها به باز و بسته، طبقه بندی های دیگری نیز مطرح شده است که می توان به طبقه سیستم ها به فرعی و اصلی و طبقه بندی سیستم ها بر اساس پیچیدگی اشاره کرد. طبقه بندی سیستم ها به فرعی و اصلی در مباحث گذشته مطرح شد و نمونه ای از طبقه بندی بر اساس پیچیدگی ، طبقه بندی معروف «بولدینگ» می باشد که در قسمت ذيل در بخش خواص سیستم های باز (مبحث سلسله مراتب) به آن اشاره مي گردد.
خواص سيستم هاي باز:
در منابع علمی برای سیستم های باز خواص و ویژگیهای مشترکی را در نظر گرفته اند، که در قسمت ذیل به اختصار به این موارد اشاره می گردد:
1-کليت و جامعيت وجودي: سيستم در کليت وجودي خود خواصي را ظاهر مي سازد که در اجزاي تشکيل دهنده آن به تنهايي وجود ندارد اين کليت نيز نتيجه گرد آمدن اجزا مجرد نيست بلکه ارتباط اجزا با يکديگر و نحوه ترکيب نظم و سازمان يافتن آنهاست که کليت سيستم را به وجود مي آورد و سيستم با چنين جامعيت وجودي است که خواصي را از خود نشان مي دهد.
2-سلسله مراتب: در سيستم ها نوعي سلسله مراتب از نظر ساختاري (يعني نظم اجزا) عملکردي و رفتاري (يعني فرايندها) وجود دارد. در هر سيستم عناصري وجود دارد که آن عناصر به نوبه خود سيستم هاي کوچکتري هستند که ساخت و عملکرد ساده تري دارند . به اين ترتيب مراتب وجود يک زنجيره مرتبه اي است که هريک از مرتبه ها ساخت و خواصي علاوه بر ويژگي هاي مرتبه پيشين دارد .
طبقه بندي سلسله مراتبي بولدينگ به صورت زير است:
اول- سطح بافتها و چار چوبهاي وجودي يا سازه هاي ايستايي: سطحي است که سيستم ها در آن حالت ايستا دارند مثل اتمها و مولکولها.
دوم- سطح سيستم هاي ديناميک ساده يا ساعت گونه ها: در اين سطح حرکت و پويايي آغاز مي شود و سيستم ها از خود حرکت نشان مي دهند . مثل گردش منظومه هاي کيهاني.
سوم- سطح سيستمهاي «سايبرنتيک» يا سيستمهايي که با مکانيسم بازخورکنترل مي شوند. مثل ترموسات: از ويژگيهاي اين سطح انتقال و تبادل اطلاعات است (مثل الگوهاي تعادل بدن).
چهارم- سطح سيستم هاي باز يا سطح ياخته با خصوصيت توليد مثل: حيات از اين سطح آغاز مي شود مثل سلولها و ارگانيسم به طور کلي.
پنجم- سطح نباتات يا سطح ارگانيسم هاي پست: مشخصه اصلي اين سطح تقسيم کار بين ياخته هاست. ارگانيسم های حسي در اين سطح در حدي بسيار ابتدايي شروع به فعاليت مي کنند. مثلا گياه با کمک ريشه، ساقه، برگ، گل و ساير اجزاي خود گرما و سرما يا تاريکي و روشنايي را حس مي کند و عکس العمل مناسب از خود نشان مي دهد.
ششم- سطح حيوان: سطح يادگيري، هوشياري و آگاهي نسبت به وجود خود و با تحريک و رفتار قابل پيش بيني، تکامل گيرنده ها و دستگاه هاي عصبي .
هفتم- سطح انسان : با خصوصيات تحريک زياد ورفتار قابل پيش بيني با گيرنده هاي اطلاعاتي پيشرفته و نيز: آگاهي نه تنها نسبت به وجود خود بلکه نسبت به غير، ارتباط به وسيله زبان و غيره.
هشتم- سطح سيستم هاي اجتماعي : اجتماع انسانها با خصوصيات فرهنگي و نظام ارزشها و رفتارهاي خاص اجتماعات بشري.
نهم- سطح سيستم هاي نمادين و سطح ناشناخته ها و ماوراء الطبیعه: سيستم هاي نمادين مثل زبان، منطق، رياضيات، علوم، هنرهاف اخلاق و غيره . سطح نا شناخته ها سطحي است که ما فوق اجتماعات بشري و سطحي برتر از آن است که در حال حاضر بتوان آن را درک کرد.
3- همبستگي بين اجزا: يکي از مهمترين مشخصه هاي سيستم، وجود همبستگي بين اجزاي تشکيل دهنده آن است . منظور از همبستگي اين است که هر جز در سيستم، به نحوي با ساير اجزا مرتبط است و به علت وجود اين همبستگي چنانچه در جزيي خللي وارد شود، ساير اجزا نيز از آن خلل، متاثر مي گردنند. (اگر عضوي به درد آيد، ديگر عضوها نيز بي قرار مي شوند.)
4- تناسب بين اجزا: بين اجزاي هر سيستم تناسب، سنخيت و اکمال متقابل موجود است. وجود تناسب بين اجزا سبب حفظ هويت و کليت سيستم مي شود. چنانچه اجزاي سيستم با هم متناسب نباشد، در کار سيستم خلل ايجاد مي شود. در يک نظام دانشگاهي، تعداد دانشجويان بايستي با تعداد استادان متناسب باشد و همچنين بايستي بين کادر علمي و کادر اداري و واحداي خدماتي تناسب لازم برقرار شود .
5- گردش دايره وار: فرايند درونداد، تبديل، و برونداد، جرياني مستمر و مداوم است. به اين معني که با صدور برونداد، سيستم بار ديگر آماده کسب نيرو و تجديد فعاليت مي شود و اين جريان به شکل گردش دايره وار ادامه مي يابد. در يک نظام توليدي ، وقتي کالايي توليد مي شود، به بازار عرضه مي گردد و با فروش آن درآمدي به دست مي آيد که اين درآمد مجداّّ براي خريد مواد اوليه مورد استفاده قرار ميگيرد و سيستم از آن تغذيه مي کند و به حرکت خود ادامه مي دهد .
6- خاصيت توليد مثل: از ديگر ويژگيهاي سيستم هاي باز، ميل به جاودانگي است. سيستمها گرايش به جاودانه سازي خود دارند و تا جايي که امکان داشته باشد به حيات خويش ادامه مي دهند. چنانچه در کار سيستم، نقصي پديد آيد، در رفع آن مي کوشد و براي ادامه حيات تلاش مي کند و در غير اين صورت، از طريق توليد مثل وجود خود را در ديگري ادامه مي دهد .
7- همپاياني: سيستم مي تواند از راهها و مسيرهاي متفاوتي به هدف واحدي برسد. به عبارت ديگر، حالات پاياني واحدي ممکن است از شرايط اوليه متفاوت و با راههاي متفاوت حاصل شود .
8-گرايش به فنا: در درون سيستم ها عواملي به وجود مي آيند که سيستم را از جهت اصلي آن منحرف مي سازند و تمايل در جهت عدم تعادل دارند . اين عوامل را آنتروپي مي خوانند.
لازم به ذکر است در هر سيستم عواملي وجود دارند که در خلاف جهت نظم سيستم عمل مي کنند و مختل کننده انتظام سيستم هستند. اين عوامل را «آنتروپي» مي خوانند. آنتروپي به دو گونه تقسيم مي شود: آنتروپي مثبت که عملکردش در خلاف جهت نظم سيستم است و آنتروپي منفي که عملکردش در خلاف جهت آنتروپي مثبت است يعني: براي ايجاد تغييرات و تعديلاتي در جهت اصلاح انحرافات و به منظور بقاي سيستم در محيط عمل ميکند.
9-گرايش به تکامل :منظور از تکامل عبارت است از پيچيدگي ساخت و تنوع خواص. چنانچه ساختار سيستم، پيچيده تر شود و در اثر آن پيچيدگي، عملکردهاي متنوع تري از سيستم به ظهور رسد و خواص بيشتري ارائه شود، سيستم متکاملتر شده است. تکامل سیستم ها به دو شکل تدریجی و یا جهشی و ناگهانی انجام می گیرد.
10- گرايش به تعادل يا خودنگهداري پويا: از ديگر ويژگيهاي سيستمهاي باز خصوصيت تعادل گرايي يا خودنگهداري پويا و حالت پابرجايي است. منظور از اين حالت که به هوموستاسيس معروف است تلاش سيستم در حفظ متغيرهاي ضروري خود در محدوده اي معين به منظور ادامه حيات سيستم مي باشد. (رضائيان)
اين وبلاگ بمنظور ارائه موضوعات و بحثهاي تخصصي در زمينه نگرش و تفكر سيستمي و تجزيه و تحليل سيستمها و روشها، و معرفی دوره های آموزشی اینجانب در حوزه مذكور تهيه شده است